خلاصه داستان : یک پدر که به بیماری آگورافوبیک مبتلاست (کسی که از فضاهای باز می ترسد) با یک کشیش مرتد همراه می شود تا دخترش را از چنگال یک باند از بچه های وحشی نجات دهد اما…

خلاصه داستان : لاکی یک تبهکار تازه کار است که برای خشنودی دوستش، مقداری پول تقلبی را نگهداری می کند تا وی را از دردسر دور کند. دو ماه می گذرد و از دوستش خبری نمی شود. بنابراین لاکی تصمیم می گیرد برای دور ماندن از مشکلات و دردسرهای پولهای تقلبی، آنها را بسوزاند...

خلاصه داستان : داستان فیلم در مورد یک قاتل حرفه ای و قراردادی به نام Alfie Jennings می باشد. طبق اتفاقاتی او نمی تواند ماموریت خود را انجام دهد و کنترل کار از دست او خارج می شود. حال او مجبور است برای دفاع از خانواده اش، در مقابل کارفرماهای خود بایستد...

خلاصه داستان : یک مامور سابق فِدرال ایالات متحده باید برنامه ای برای حفاظت از شخصی را ترتیب اثر دهد و ...

خلاصه داستان : داستان فیلم که در شهر گلاسگو رخ می دهد ، درباره ی آرایشگری بی دست و پا به نام بارنی تامسون می باشد که زندگیِ بسیار معمولی و یکنواختی دارد. اما هنگامی که به طور تصادفی باعث مرگِ رئیسش می شود ، زندگیش دگرگون می گردد و…

خلاصه داستان : «والاس» یک اسکاتلندی آزادی‌خواه است که پس از اتفاق ناگواری که برای همسرش رخ می‌دهد، تصمیم می‌گیرد با حکومت انگلستان به مبارزه برخیزد و در این راه با واقعیت‌ها و تلخی‌های بسیار زیادی روبرو می‌شود.

خلاصه داستان : در دوران جنگ سرد ، روسیه به دنبال سلاحی مخفی بوده است که به نام “پروژه ۱۲” شناخته می شد . اما طی اتفاقاتی ۳ دانشمند این پروژه مجبور به فرار از روسیه می شوند و این پروژه بدون نتیجه باقی می ماند تا اینکه هم اکنون دانشمند ارشد این پروژه که تنها بازمانده است، به دنبال تکمیل پروژه است و همه ی خلافکارهای حرفه ای دنیا به دنبال او هستند تا این پروژه را برای خودشان استفاده کنند…

خلاصه داستان : در سال 1941، هنرمندی 16 ساله و خانواده‌اش از صربستان اخراج می‌شوند اما شور و عشق این دختر هنرمند هرگز ازبین نمی‌رود.

خلاصه داستان :یک بازرس جنایی بریتانیایی در حال تحقیق بر روی یک قتل در انگلستان در تصرف آلمان می باشد. در حالیکه نازی ها برنده جنگ جهانی دوم شدند.

خلاصه داستان :سال ۱۸۸۴. افسر جوان ارتش بریتانیا، «هری فورشم» (لجر) از مبارزه با شورشیان مسلمان سودانی خودداری می کند. صمیمی ترین دوستش، «جک دارنس» (بنتلی)، در واکنش به این عمل، پر سفیدی (به نشانه ی بزدلی) برایش می فرستد. دو تن دیگر از هم قطارانش نیز چنین می کنند و سرانجام چهارمین پر را نامزد «فورشم» (هادسن) به دست او می رساند...